سلام جناب مهندس ضرغامی ریاست محترم صدا و سیما .
جناب ضرغامی اصلآ نمی خواهم قسمت خالی لیوان را ببینم و پیش داوری کنم .از عارفی پرسیدند نظرت در مورد فلان کس چیست.گفـت : در ظاهرش عیب نمی بینم و در باطنش غیب نمی دانم من هم در باطن شما غیب نمی دانم اما در ظاهر و رویکرد شما سوال فراوان دارم در صورتی که پاسخ سوالاتم داده شود من هم مشتاقانه در ستاد انتخابات ریاست جمهوری شما که مسلمآ کاندید می شوید فعالیت می کنم.جناب ضرغامی من نه ایران را آرمان شهر می دانم و نه افراطی فکر یا عمل می کنم و معتقد نیستم که مثلآ با آرایش فلان هنرپیشه مملکت امام زمانی ما لائیک می شود چون اصولآ این مملکت را امام زمانی نمی دانم که اگر امام زمانی بود این همه فقر و فساد و تبعیض نبود و آفتابه دزد را دست قطع نمی کردند و جواهر دزد را روی چشم بگذارند و دزد و خائن به ملک و مملکت را حلوا حلوا نمی کردند و اصلآ چرا راه دور برویم اگر مملکت امام زمانی بود شهرام جزایری باید تا حالا 40 تا کفن پوسانده بود  و به این مسئله هم آگاهم که اگر حتی بخواهید که از هنرپیشگان ارزشی و بسیجی مسلک استفاده کنید هنرپیشه حرفه ای خالص و مخلص یا نداریم یا بسیار کم داریم پس می دانم نیروی انسانی شما هم بسیار محدود است .در مورد اینکه این دولت را هر شب به نوعی پای میز محاکمه می کشانید و در جایگاه متهم قرار می دهید تحت عنوان گفتگوی ساده و صمیمی در برنامه های نگاه یک و دو و سه و کوله پشتی و ... هم حرفی ندارم و فرض را بر این می گذارم که شما حقیقتآ می خواهید فضای باز سیاسی ایجاد کنید و مانند آنچه که آرزوی  همه بود که دولت را تا در سر کار است نقد کنیم نه مانند گذشته پس از اتمام مسئولیت.اما چند سوال دارم :
                                                 
جناب ضرغامی در این فضای آزاد اندیشی صدا و سیما !! از دهدار و فرماندار دولت نهم را در بوته نقد و اتهام قرار دادید چرا از دولتمردان گذشته دعوت به عمل نمی آید تا در همین به اصطلاح گفتگوهای ساده و صمیمی شرکت کنند ؟مگر نه اینکه برای اینکه آینده را خوب بسازیم باید حال را خوب ببینیم و گذشته را خوب بشناسیم .

چرا قاضی  فرزاد حسنی در دادگاه کوله پشتی در برابر متهم سردار رادان آنگونه دست باز می کند و ادا اطوار در می آورد و شآن متهمش را که هیچ ، حداقل شآن مخاطب ده ها میلیونی را رعایت نمی کند و با عنوان اینکه من حتی اگر یک مخالف هم باشد نظرش را اعلام می کنم و تمام حرفهای اپوزیسیون لس آنجلس نشین را با آب و تاب به خورد ملت می دهد و به متهم اجازه دفاع نمی دهد .اما همین فرزاد حسنی در برابر آقای هاشمی چنان دست به سینه و مودب می نشیند که حتی خود آقای هاشمی هم اعتراض کرد .مگر نه اینکه ایشان باید حرف حتی یک مخالف را هم بگوش شخص مورد نظر برساند؟آیا آقای هاشمی یک مخالف هم ندارد و کسی از عملکرد هاشمی و خانواده اش سوال ندارد؟ پس این 65% که به احمدی نژاد رای دادند طرفدار هاشمی بودند و به دکتر احممدی نژاد رای دادند؟ فرزاد حسنی در جایی گفته من در برابر دولتمردان که قرار می گیرم از موضع پس چه شد است و در برابر آقای هاشمی شآن ایشان را حفظ می کنم .خوب چرا ایشان در برابر هاشمی یا دولتمردان گذشته از موضع پس چه کردید صحبت نمی کنند؟جناب ضرغامی نگویید که ما به ایشان نمی گوییم چه بگوید و چه نگوید چون اگر نمی گویید نشان می دهد هنوز رسانه ملی را نمی شناسید در رسانه ملی که زیر ذره بین جهان است اتفاقآ باید به مجری فهماند که چه بگوید و چه نگوید و اگر آزادی بیان است و می خواهید نظر ملت را منتقل کنید پس در مورد همه این نظر را منتقل کنید و خط قرمز نگذارید .بحث سر یک برنامه کوله پشتی یا یک مجری نیست رویکرد کلی رسانه در این دو ساله همین بوده ظاهرآ تمام آزاد اندیشی و فضای باز نقادی شما در خصوص دولتمردان دولت نهم است و لاغیر و بقیه خط قرمزند.

جناب ضرغامی چون قرار است منصفانه قضاوت کنم می گویم از بابت سریال مدار صفر درجه و طرح مسئله هولوکاست در این سریال دست مریزاد اما در باب سایر مسائل ملی چرا اینقدر کند یا بهتر است بگویم متوقف است ؟چرا رسانه ملی سریال یا برنامه طویلی درباره انرژی هسته ای و مزایای گوناگون آن در قالب برنامه ای جذاب نساخته که مردم فقط تیتروار در تیترهای خبری نشنوند که فلان داروی پزشکی هسته ای ساخته شد بلکه به وضوح و در قالب فیلم و سریال ببینند؟

چرا در برابر این هجمه رسانه های بیگانه در خصوص مسائل سنگسار و قطع دست و ... رسانه ملی وارد عمل نمی شود که به مخاطب عام بفهماند حکم سنگسار  را برای یک متلک گفتن نمی دهند و این احکام در مواردی نادر صادر می شود و خلاصه اینکه چرا در این دانشگاه عمومی ساده ترین و عمومی ترین سوالات مذهبی افراد نادیده انگاشته می شود و برای مردمی که مدام گفته می شود « مسیح پیامبر رحمت بود و اگر بر گوش راستش می زدی گوش چپش را می آورد و پیامبر اسلام ،پیامبر خشونت و جنگ است » توضیح داده نمی شود آن دستورات مسیح یک دستور  اخلاقی و غیر قابل اجراست و این ها دستورات عملی است و من مخاطب باید کلی کتاب زیر و رو کنم تا جواب همین سوالات ساده ای را که شب و روز بر سرمان می کوبند بیابم مثلآ سریال مسافری از هند در همین موارد صحبت می کرد اما در این بمباران رسانه ای غرب یک سریال کافی است ؟

چرا در هر تولد و وفات امامان و جشن و عزاهای ملی ما باید پای صحبت های هنر پیشه هایی بنشینیم که مردانشان تا کمر مو می بافند و زنانشان مردانه می پوشند و آنها را به زور رسانه ملی الگوی خود کنیم بعد هم سی دی پارتی و ... را در بازار ببینیم و در عوض دیدن دانشمندان هسته ای و مخترعان جوان و اندیشمندان مخلص و والا ، هر روز و هر ساعت هنرپیشه ببینیم و اینکه چه می خورند چه می پوشند و چند فرزندشان در خارج است و بقیه شان کی ویزایشان آماده می شود را از بر کنیم .جناب ضرغامی نگویید سلیقه مخاطب همین است . به قول یکی از موسیقیدانان ایران که به او گفتند سلیقه مخاطب همین موسیقی پاپ های بی معنی شده و او گفت : رسانه ملی را 3 سال به من بدهید تا سلیقه مخاطب را برایتان عوض کنم. و حق هم می گفت سلیقه مخاطب را شما می سازید .

جناب ضرغامی آیا هدف رسانه ملی جذب مخاطب به ضرب و زور سکه است که این همه مسابقات تلفنی بی مفهوم و مسخره مثل قارچ در همه شبکه ها رشد می کنند و این مجری می گوید سکه می دهیم فقط شبکه دو را نگاه کن و آن یکی می گوید چک پول می دهیم شبکه سه .ظاهرآ خود شبکه ها هم از محتوایشان آگاهند و به ضرب و زور سکه مخاطب جمع می کنند. 

آرزوی توفیق برای شما و رسانه ملی را دارم که در عصر حاضر رسانه ملی یعنی غرور ملی یعنی ارتش ملی و یعنی نماد فرهنگ و تاریخ ملی و مباد که این ویترین ملی ما به بیراهه و کجراهه رود و از مسیر عدل و انصاف خارج شود.