سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مقام معظم رهبری، سال 1381 خطاب به جنبش دانشجویی: مسابقه رفاه میان مسئولان، بی‌اعتنایی به گسترش شکاف طبقاتی در ذهن و عمل برنامه‌ریزان، ثروت‌های سربرآورده در دستانی که تا چندی پیش تهی بودند، هزینه کردن اموال عمومی و اقدام‌های بدون اولویت، و به طریق اولی در کارهای صرفاً تشریفاتی، میدان دادن به عناصری که زرنگی و پررویی آنان همه گلوگاه‌های اقتصادی را به روی آنان می‌گشاید، و خلاصه پدیده بسیار خطرناک انبوه شدن ثروت در دست کسانی که آمادگی دارند آن را هزینه کسب قدرت سیاسی کنند، و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسی اضعاف آن‌چه را هزینه کرده‌اند گرد می‌آورند
ما را ببخش آقای هانتینگنتون... - ناگفته ها

مخارج سنگین و کثرت عائله، پشتش را زیر بار قرض خم کرده بود. فقر و تنگدستی او، نه تنها باعث عذاب وی و خشنودی دشمنانش، که موجب حیرت همگان بود... «برادر خلیفه باشی و زندگی‌ات اینگونه باشد؟»...
سرانجام احتیاج و عسرت، بر تردید و حیرت غلبه کرد و تصمیم خود را گرفت: «به نزد او می‌روم و سهم بیشتری می‌خواهم!»...
... چیزی نمانده بود که آخرین ستاره‌ها نیز خود را به آسمان کوفه برسانند. دو برادر، روی بام دارالاماره نشسته بودند. پس از کمی گپ و گفت، «عقیل» بالاخره سر اصل مطلب رفت: «برادر! من زیر بار قرض مانده‌ام. دستور فرما تا دین مرا ادا کنند.»
ـ چقدر مقروضی؟
ـ صد هزار درهم.
قلب رئوف برادر فشرده شد و آثار اندوه بر پیشانی نورانی‌اش نقش بست. سرش را پایین افکند و با شرمندگی گفت: «متأسفم برادر جان که اینقدر ندارم تا قرض تو را کاملاً ادا کنم، ولی صبر کن تا زمان پرداخت حقوق برسد. آنوقت از سهم شخصی خود بر می‌دارم و به تو می‌دهم.»
ـ چی؟! صبر کنم تا زمان پرداخت حقوق برسد؟ خزانه کشور در دست توست، چرا مرا به رسیدن زمان پرداخت حقوق حواله می‌کنی؟ تازه، مگر تمام حقوق تو چقدر است؟ فرضاً تمام حقوقت را هم به من بدهی، چه دردی از من دوا می‌کند؟            
ـ خزانه دولت چه ربطی به من و تو دارد؟! من و تو هر کدام فردی هستیم مثل سایر مسلمین. درست است که تو برادر منی و من باید تا حد امکان به تو کمک کنم، اما از مال خودم، نه از کیسه بیت‌المال
.
نیاز عقیل اما بیش از آن بود که براحتی از اصرار و سماجت دست بردارد..
بام دارالاماره به بازار کوفه مشرف بود. برادر، نگاهی به مغازه‌ها کرد و گفت: «اگر باز هم اصرار داری و سخن مرا نمی‌پذیری پیشنهادی به تو می‌کنم تا نه تنها تمام قرضت را بپردازی بلکه بیش از آن هم داشته باشی.»
ـ چه کار کنم؟                      
ـ در آن پایین، صندوق‌هایی پر از پول است. همین که خلوت شد و کسی در بازار نماند برو و آنها را بشکن و هر چه دلت می‌خواهد بردار!
ـ صندوق‌ها مال کیست؟
ـ مال بازاری‌ها است که درآمد خود را در آنها می‌ریزند.
ـ عجب! به من پیشنهاد می‌کنی که صندوق مردم را بشکنم و اموال آنان را که به هزار زحمت به دست آورده و در این صندوق‌ها ریخته و به خدا توکل کرده و رفته‌اند را بردارم و بروم؟
ـ پس تو چطور به من پیشنهاد می‌کنی که صندوق بیت‌المال را برایت باز کنم؟ مگر این مال متعلق به کیست؟ این هم متعلق به مردمی است که خود، راحت و آسوده در خانه‌های خویش خفته‌اند و حفاظت از آن را به خلیفه‌شان واگذاشته‌اند...
لحظه‌ای گذشت. برادر ادامه داد: «حال که این را قبول نکردی، پیشنهاد دیگری دارم!»
ـ شمشیر خویش را بردار، من نیز شمشیرم را بر می‌دارم! با هم می‌رویم به «حیره» که مکان بازرگانان عمده و ثروتمندان بزرگ است. شبانه می‌رویم و به یکی از آنها شبیخون می‌زنیم و ثروت کلانی با خود می‌آوریم!!
ـ من برای دزدی نیامده‌ام که تو این حرف‌ها را تحویل من می‌دهی. من می‌گویم از خزانه کشور که در اختیار توست پولی به من بده تا قرض خود را ادا کنم.
ـ اتفاقاً اگر مال یک نفر را بدزدیم بهتر است از اینکه مال هزاران نفر، یعنی مال همه مسلمین را. چطور شد که ربودن مال یک نفر با شمشیر، دزدی است؛ ولی ربودن مال عموم مردم دزدی نیست؟ تو خیال کرده‌ای که دزدی فقط این است که کسی به دیگری حمله کند و با زور، مال او را از چنگش بیرون آورد؟ شنیع‌ترین نوع دزدی همین است که تو الآن به من پیشنهاد می‌کنی...
عقیل، پس از قدری درنگ و سکوت، راه خانه را در پیش گرفت... با دستی خالی از مال و قلبی آکنده از تحسین... او باید از همان ابتدا می‌دانست که عدالت، نزد برادرش «علی» شاگردی می‌کند...[1]

                                                *****
«ساموئل هانتینگتون» پیش از آنکه با نظریه «برخورد تمدن‌ها» مشهور شود، به نظریه‌پردازی در باب «نوسازی» معروف بود... و شاید همین شهرت‌ها و معروفیت‌هاست که به آدم‌ها اجازه می‌دهد با جهل یا تجاهل، هر گزاره‌ای را حقیقت جلوه دهند و تاریخ را آنگونه که می‌خواهند به دنیا بیاموزند؛ مانند نمونه پایین:
«فساد در جوامع دستخوش نوسازی، چندان نتیجه انحراف از معیارهای پذیرفته شده نیست؛ بلکه بیشتر پیامد انحراف معیارها از الگوهای رفتاری جا افتاده است... فساد به مقداری تشخیص تفاوت نقش عمومی با منفعت شخصی دارد... تمایز میان کیسه شخصی و خزانه عمومی، تنها به تدریج و آن هم در آغاز دوره نوین در اروپای غربی، شکل گرفته است» !![2]

                                             *****
ما را ببخش علی جان، به خاطر خیلی چیزها...
ما را ببخش، که این‌همه سازمان‌های فرهنگی عریض و طویل داریم،  اما قرمه‌سبزی و سنتور را بیشتر به دنیا شناسانده‌ایم تا نهج‌البلاغه و صحیفه‌سجادیه را...
ما را ببخش، به خاطر اینکه، آنجا که سخن از اندیشه به میان می‌آید، «افلاطون» و «اکویناس» و «هابز»، برایمان از تو مهم‌ترند...
ما را ببخش، به خاطر اینکه در دانشگاه‌هایمان ـ همین ایران شیعه را می‌گویم ـ آنقدر که از «مارکس» صحبت می‌شود از تو سخن به  میان نمی‌آید!
اما چرا ؛ سالی چند روز برایت سینه می‌زنیم، یکی دوروزی هم جشن است و کف و شیرینی برقرار؛ اما اگر همه ما دانشجویان علوم انسانی جمهوری اسلامی ایران، مرد سیاسی ارسطو، مانیفست مارکس، روح القوانین مونتسکیو، توتم و تابوی فروید، قرارداد اجتماعی روسو و حتی ابرمرد نیچه را بارها و بارها بلغور می‌کنیم، اما تاکنون «نامه باشکوه تو به مالک اشتر» یا صدها خطبه و نامه و کلمه تو در باب سیاست، اخلاق، جامعه، حقوق خدا، حقوق بشر و حتی حقوق بنایا و حیوانات را نخوانده‌ایم و تدریس نکرده‌ایم، پس ما را، و وزارت علوم را، و شورای عالی انقلاب فرهنگی را، همه را ببخش ...
و ما را ببخشید، ای تمام دنیا !  که روی گنجینه‌ای از علم و سخن ناب خوابیده‌ایم ولی هنوز چشممان برای ترجمه نوشته‌های شما و دانشگاهیان دست چندم شما دودو می‌زند...
تو هم ما را ببخش آقای هانتینگتون! چرا که روشنت نکردیم: «تمایز میان کیسه شخصی و خزانه عمومی ، نه در اروپا که صدها سال پیش از دوران نوین اروپا، و نه در آغاز دوره نوین، که در دوران حکومت مردان آسمانی آخرین دین شکل گرفت؛ در زمان امیر ما؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام ؛ فَنِعمَ الامیر».

[1] . محمد باقر مجلسی؛ بحارالانوار ؛ جلد 9.
[2] . ساموئل هانتینگتون؛ سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی ؛ ترجمه محسن ثلاثی؛ نشر علم، ص 93  
                                           
منبع



سروش ::: چهارشنبه 86/7/11::: ساعت 6:33 عصر
نظرات دیگران: نظر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


لینک های برتر

به زودی ایران به سومین قدرت جهان تبدیل می شود [186]
معاویه هنوز زنده است و بت گر باقی است [114]
ایرادات نگارشی بچگانه خانم پروفسور زهرا رهنورد [129]
عروسی پسر احمدی نژاد و پسر عسگر اولادی [921]
نرخ های واقعی با ارزشتر از ملی شدن نفت -خیلی مهم [40]
عذر بدتر از گناه دکتر عباسی و سخنی با ایشان [161]
سرانجام پرونده مهدی و فائزه هاشمی تشکیل شد [174]
رهبری جلوی ریاست جمهوری مادام العمر را گرفت - مهم [296]
ما پدر در پدر ساندیس خوریم - عکس [322]
انتقادات فرمانه شجاع از جاسبی ، در حضور جاسبی [143]
کلیپ و آهنگ زیبای فتنه سبز [204]
یاران را چه غریبانه - کشتند در این خانه / حتمآ بخوانید [137]
مترادف های سیاسی - حتمآ بخونید [171]
مهندسی افکار عمومی - دکتر عباسی - مهم مهم [255]
بگو کدام خیابان سرزمین‌مان رفتگر ندارد - کافه پیانو [127]
[آرشیو(187)]

 

 

لینک دوستان


وبلاگ های من
ناگفته ها




لینکهای مورد نیاز

اخبار نت گشت



آرشیو سیما



آدرسهای اینترنتی



روزنامه ها



موسیقی سنتی و پاپ



جوک



آب و هوا



آثار پارسی گویان



یانی



کارت تبریک



گردشگری ایران



گالری تصاویر



>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 7
کل بازدید :351918

بهترین نمایش 600*800

پارسی بلاگ

صفحه نخست

پست الکترونیک

وضعیت من در یاهو

برای اینکه این صفحه را ،صفحه خانگی خود کنید کلیک کنید


مطالب پیشین


لغت نامه فارسی

پیوند روزانه هزاره سوم