در عالم سیاست بوده و هستند کسانی که به دلیل اشراف کامل بر مسائل و یا در دست داشتن امور جاریه خبر از آینده سیاسی حاکم بر کشور خود و یا در سطحی بالاتر بر مسائل منطقه و جهان می دهند . به عنوان نمونه در چنگ ایران و عراق وقتی از کیسینجر مغز متفکر نهاد تصمیم سازی آمریکا سوال شد نتیجه جنگ را چگونه می بیند گفت : این جنگ نباید برنده ای داشته باشد . که نداشت و این پیشگویی ناشی از هدایت جنگ توسط آمریکا و این نهادهای تصمیم ساز بود . به کشور خودمان بیاییم .در زمان پهلوی ، محمدرضا شاه همواره از عراق و صدام واهمه داشت وهمواره از خطر صدام نگران بود و دیدیم که با انقلاب ایران ، صدام جنگ را بر علیه ما آغاز کرد و اگر متهم به سلطنت طلبی نشویم نشان از درک شاه علیرغم همه ظلم ها و مسائلش  از اوضاع سیاسی منطقه و عراق داشت  . جلوتر می آییم به زمانی بر می گردیم که امام راحل برای گرباچف در اوج قدرت کمونیسم پیام فرستاد که : پس از این باید اندیشه های کمونیستی را در موزه ها جست . و دیدیم که کمتر از یک دهه بعد اندیشه چپ کمونیستی با همه قدرت و یال و کوپالش به تاریخ پیوست . یا طبق خاطره ای که سید حسن نصرالله نقل کرده : که زمان تشکیل و شروع اولین جرقه حزب الله لبنان نزد امام رفتیم و گفتیم که با این تعداد وامکانات ناچیز اگر مبارزه کنیم نابود می شویم و چه کنیم ؟ امام فرموده : به تکلیف عمل کنید پیروزی با شماست .و باز دیدیم که اسرائیل را از جنوب لبنان بیرون کردند و در جنگ 33 روزه هم که پیروزی شگرف آفریدند . پس یا باید قبول کنیم که عرفان امام به او قدرت درک آینده را داده بود یا اینکه امام را اعجوبه سیاسی بدانیم که در اوج قدرت  کمونیسم می توانسته خبر ازسقوط  بدهد و با کمترین امکانات مادی و نیروی انسانی حزب الله خبر از پیروزی بدهد و البته از نظر اینجانب هر دو با هم در مورد امام صدق می کند یعنی هم عرفان و هم بینش سیاسی ایشان باعث تحقق چنین پیشگویی های شد .
در سه سال اخیر هم عده ای از سیاستمداران کهنه کار ما به پیشگویی پرداخته اند که با توجه به همراهی آنان با امام و سابقه سیاسی شان که هر کدام را سر شاخه حزبی کرده و ارشد های جناح راست و چپ و کارگزاران هستند یا اینکه از سرداران دفاع مقدس باید کمی تحقق پیدا می کرد اما ...!!! . به چند پیشگویی اشاره می کنم . البته انتظار نداریم کسی مانند امام در سطح کلان سیاسی پیشگویی کند اما حداقل اگر اینده نگری ندارند باید در مسائل رایج مملکت  تحقق پیدا می کرد.  

 1- در انتخابات دکتر احمدی نژاد  آقای نوبخت که در واقع به نمایندگی از آقای هاشمی سخن می گفت در برنامه زنده تلویزیونی هشدار داد که با پیروزی احمدی نژاد ، خیابانها دیوار کشی می شود و زنانه مردانه می شود و قبرستانها ایضآ و بورس را به کلی منحل می کنند و مسیر جمکران به تهران را مترو می زنند و ... البته همراه با آقای هاشمی سایر نوابغ سیاسی از آقای معین و خاتمی گرفته تا سران اصولگرا بر این پیشگویی صحه گذاشتند .اما دو سال گذشته هنوز خبری نیست و من امیدوارم در دوسال باقیمانده این موارد اتفاق بیفتد چون در صورت تحقق فقط وجهه احمدی نژاد خراب می شود اما اگر محقق نشود در مورد  این همه نوابغ سیاسی ما خدای ناکرده شائبه دروغگویی یا منافع شخصی پیش آید و یا عدم بینش سیاسی آن هم نه در سطح کلان منطقه ای که در سطح داخلی.

2 - آقای محسن رضایی دارای مدرک دکترا و دبیر مجمع تشخیص مصلحت و فرمانده نظامی سالهای دفاع مقدس در برنامه زنده خبری با قاطعیت تمام در بهمن ماه گذشته خبر از حمله قریب الوقوع آمریکا داد و حتی با قاطعیت تاریخ تعیین کرد که در اسفند حتمآ حمله صورت می گیرد و در مقابل اصرار مجری برنامه ( عنادی ) مبنی بر احتمال خطای پیشگویی هم قبول نکردند و گفتند حمله قطعی است و اکنون 9 ماه از تاریخ حمله گذشته .

3-سران اصلاح طلب  و کارگزاران و حتی جناح راست  هر روز درباره اوضاع منطقه هشدار می دهند و هر روز اعلام می کنند به زودی به ایران حمله می شود و آقای هاشمی هم که ترجیع بند تمام حرفهایش شده هشدار و خطرناک بودن اوضاع منطقه و حمله قریب الوقوع آمریکا و همین امروز هم باز هشدار دادند که : دشمن افکار خطرناکی در ذهن دارد . اکنون 2 سال از آغاز هشدارها گذشته و ما با خطری هم مواجه نشده ایم .

با توجه به مسائل گفته شده آیا کشور نیاز به پوست اندازی این نخبگان سیاسی ندارد ؟ چون  اینهمه هشدار و ارعاب ملی یا برای منافع شخصی و حزبی است یا به خاطر عدم درک صحیح مسائل ملی و منطقه ای.