آورده اند در ادوار پیشین ، قریه ای بود شیعی نشین . جماعتی بودند مشغول به صناعتی مقبول. به زور بازو و عرق جبین آهنگری و مسگری همی کردند و آفتابه و لگن و مایحتاج می بساختند . در این بادیه چنان فرش عدل گسترانیده بودند که چون کسی آفتابه ای می دزدید بادیه نشینان او را به دادگستر داده تا دادگر داد اهالی ازو بستاند و چون توبه نمی کرد دست طرار از صاحب دست بستاندند . از عجایب این بادیه چنین بود که اگر بنده ای مهارتش چنان می شد که مسگر و آهنگر از حجره بیرون همی کرد و آفتابه ها و لگن ها و نعل ها و ... ، به یکجا به یغما همی برد، اهالی او را به دیده احترام می نگریستند و دادگر او را عالم علوم اقتصادیه نام می نهاد و ریش سفیدان بادیه بر او تبریک و تهنیت همی گفتند که توانسته به این مهارت بر آن صاحب صناعت تاخته و همه ابزار و ادواتش را یکجا به یغما برد. در کتب این دوره نام برخی بزرگان علوم اقتصادیه آورده شده و برخی دیگر چنان بزرگ و عزیز گشته اند که آوردن نامشان را هم بر عوام و خواص جایز ندانسته اند ، مبادا که عوام دمی در ذهنشان بر آنان به دیده طرار بنگرند که آنان عالم علوم اقتصادیه همی بودند نه طرار .از مشاهیر این عالمان که هنوز چنان بزرگ نگشته بود که بر زبان راندن نامش حرام باشد شیخ شهرام الدین جزایری بود .در کتب عهد عتیق آورده اند که آوردن نام دیگر بزرگان نفرین ابدی دادگستران آن قریه به همراه می بدارد و ما نیز شرط احتیاط رعایت نموده و بنا بر سبیل ضرورت دم فرو می بندیم .که زبان در قفا باشد بهتر است تا گردن بی سر . پس بی گفت آن نامها روایتی هم از قریه دیگر می بگوییم . در حوالی آن قریه ،بادیه ای دیگر بود که نامسلمانان بر آن حکم می راندند. آورده اند در آن بادیه عالمان علوم اقتصادیه را بر دار همی آویختند و آنچه حیرت ما را بر همی انگیخت که در این بادیه بدون عالمان علوم اقتصادیه ، چگونه میزانی که آنرا " الشاخصه الرشد اقتصادیه " نام بنهاده بودند بر تمام بادیه نشینانی که عالمان علوم اقتصادی می بداشتند افضل بود ... الله اعلم.
دوش رندی به کنایه ای همی گفت کاندر این بادیه هم عدل علی بود؟
بر سر زدمش که ای تهی مغز گر که در این بادیه عدل علی بود
دیگرش ظلم نبود ، جفا کجا بود همه جا صلح،صفا،عدل علی بود
الیگارشی،خواب ِ آرامت،کابوس باد!
مناظره خواندنی فرهاد جعفری و وحید یامین پور
مجوز پخش پس از مرگ
چند سوال در مورد شهرام امیری
[عناوین آرشیوشده]