سلام از پايين به بالا شروع ميکنم به نظر دادن ببخشيد اخه سه پستتون رو يکجا خوندم در مورد پستتون راجع به رحيم مشايي: شما به يه نکته اي اشاره کردين که خدايي من تا حالا بهش توجه نکرده بودم قضيه ي اينکه اين کشور سالهاست اشغال شده و افرادي که در اونجا به دنيا اومدن در اين مورد باهاتون موافقم جدا به نکته ي خوبي اشاره کرديد اما مسئله ي ما سر قضيه ي اون طفلي که به دنيا اومده نيست ما بحث مون اينه که اين حرف جناب مشايي يعني قبول داشتن حکومت اونها اصل موضوع بر سر اينه نه چيز ديگه اي! اما قسمتي که راجع به پاليزدار بود من به شخصه حرفهاي پاليزدار رو قبول ندارم و با شناختي که نسبت به بعضي اشخاص دارم حرفهاش رو براي خودم رد شده ميدونم اما اگه اين موضوع رو بذاريم کنار نوع برخورد با پاليزدار خيلي مسخره بود اين ادم اومده يه سري حرف زده يا درست يا غلط به هر جهت اومده آبروي يک سري اشخاص سرشناس رو برده اگر راست ميگه که بايد اين اشخاص مجازات بشن اگرم نه که بايد در يک دادگاه عمومي و به نحوي آبروي برده شده از اين افراد رو بهشون برگردونن در حالي که يه درپوش روي اين قضيه گذاشتن و خلاص و يه جوري سروتهش رو هم آوردن شايد الان به خيال خودشون روي قضيه در پوش گذاشتن و خلاص اما بعدا مردم وقتي ياد اين قضيه ميفتان چي فکر ميکنن با توجه به اينکه خيلي از اين افراد اشخاص کمي نبودن و نوعي نمادي از دين بودن و من به همه ي مردم حق ميدم هر جور بعدا فکر کنن و حق ميدم که ديگه اعتماد نداشته باشن به نظام چون صداقتي وجود نداره و الان شده درپوش گذاشتن و مخفي کاري مسائل از مردم.