• وبلاگ : ناگفته ها
  • يادداشت : مستندي قضايي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    هوالمحبوب سروش عزيز سلام بقول قديميها عجب حكايتي داشتي كربلايي سروش اما به نظرم اين متن بسيار زيبا اما دردناك از وضعيت اسفبار قوه قضاييه و نيروي انتظامي كه بنده نيز تا حدودي به آن مبتلا بوده ام اگر در جشنواره هاي مكتوبات طنز شركت كند مطمئن هستم جايزه اول طنز را برنده خواهد شد حكايت قوه قضاييه ما و نيروي انتظامي ما طنز در طنز است اين بنده خدا بقول خودش ويرانه اي را تحويل گرفت اما امروز ما دچار سيستمي هستيم كه براي عدالتخواهان مرگ عدالت است البته همه بخش آن را نمي گم و روي سخنم بسياري از پرسنل زحمت كش قوه قضاييه و يا نيروي انتظامي نيست بلكه كليت و حاكميت تفكر در آن است سيستم نظارتي در اين قوه بر عكس عمل مي كند براستي چرا در نظام جمهوري اسلامي قمه كشي در محلات دوباره باب شده است چرا در روز روشن دختري را بقول خودشان از درب خانه مقابل چشم پدر و مادر مي برند به او تجاوز مي كنند و برش مي گردانند اما پدر و مادر جرعت حرف زدن و شكايت پيدا نمي كنند براستي چرا نمونه داستان حقيقي شما در آنجا هم وجود دارد كو عدالتي كه اينها مي خواهند به ما عرضه كنند اينها مامور نابودي عدالتند نه مامور اجراي عدالت مرداني چون قاضي شهيد مقدس كه بدست كوردلاني ترور شد كم نيستند اما كجا هستند خدا مي داند و بس سروش عزيز قصه سلطان شكر و صحبتهاي جمشيدي گريه آور است عباسي خاموش بايد باشد فاطمه رجبي بايد خاموش باشد همه بايد خفه شوند پاليزدار بايد در زندان باشد آيا انقلاب كرديم كه خاندان شاه برود و بجاي آن خاندان هاشمي بيايد آدم نمي داند بايد به اين همه حماقت بخندد يا گريه كند .....