با سلام
تا کجا بايد افراط و تفريط جراغ فراروي ما باشد؟
تا کجا بايد از شناخت و تحليل صحيح زمان و مکان سر باز زد؟
تا کجا دنيايمان را بايد سفيد يا سياه ببينيم؟
حدود سه هزاره از تاريخ مکتوب ما ميگذرد و ظلم و چندرنگي ايراني، عرب، ترک، مغول و ... را با جان و تن تاريخي خود حس کردهايم ولي باز سرجاي اوليم و ميرويم تاريخ را براي خود تکرار کنيم.
امروز ما به فرهنگي که تا کنون نوشته نشده است نيازمنديم. فرهنگي با طيف کامل رنگ، خردمحور، انتخابگر، تحليلگر و ... .
حکايت آمدن يا نيامدن آن دعاي واقعاً زيبا و آهنگين عربي که تا کنون به کمال آن اين ناچيز شعر يا نثري به پارسي نشنيده نديدهام نيست. مشکل ماييم که نبايد دروغ بگوييم، ماييم که نبايد خود را در پشت واژه پنهان کنيم، ماييم که بايد داراي خرد باشيم تا اين خرد ما را به فرهنگ نوين پارسي نه يادي مخشوش رهنمون شود.
در ضمن اين دو بيت از کلام عرب خالي نيست.
با سپاس