• وبلاگ : ناگفته ها
  • يادداشت : بنگر تفاوت ره از كجاست تا ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + وجدان 
    من صلوات خودم را به نام نامي ايران فرستادم و درودي هم بر شما كه مانند من هم به ايران بودن افتخار ميكنيد هم به مسلمان بودن از شما ممنونم كه نوشتيد ايران سرزمين رستم وعلي (ص ) 0
    + جمشيد 
    سلام
    خيلي باهوشي! که چنين چيزي به ذهنت رسيده.واقعن همينطوره.
    + sokoote har mosalman khianatas 
    مجريان و خبر گويان انچنان مي شنگند و خبرهاي كشتار و غارت مردم را مي دهند كه تو گويي به وضوح مي بيني چه دست هايي در گزينش آنان موثر بوده است و تعيين كننده .

    اخبار دولت و سفراي رييس جمهور و پيامهايش به مناسبت غزه در انتهايي ترين قسمت اخبار شايد هم خارج از گود يا اخبار پزشكي يا اخبار تصويري گفته مي شود مثلا اگر رييس جمهور سه سفير به سه كشور فرستاده كه يكي وزير بهداشت باشد و ديگري نفت و ديگري را ه خبر اول را در بخش اخبار پزشكي دومي را در بخش اخبار اقتصادي و سومي را در بخش خانه و خانواده مي دهند و اين نهايت ذكاوت و شعور آقايان است و بجايش پنج دقيقه صحبت عاري از هر گونه حس و حال و كليشه اي و مبهم و گنگ رييس مجلس را كه حتي به اندازه ضجه زنان عرب نه حس دارد نه معني بصورت مستقيم و دهها بار و شايد با احتساب زير نويسها صدها بار اعلام مي كنند و اينجا ديگر نجف زاده شال آبي اش را به رخ اش نمي كشد و نه آن بي ام و مغز پسته اي را كه سرتا پا سياه و بلند شبيه عباسيون گام بر مي دارد و شبيه امويون سخن مي گويد . و ما بالا خره نفهميديم عسل تلخ يعني بمب فسفري شيرين يا گلوله تانك شهدآفرين يا چشمهاي پاره شده گزا نگبين و باز هم نفهميديم چرا يك بار احمدي نژاد از وقاحت اسراييل گفت و دنيا چنان به وحشت افتاد كه گويي 14 ستون كسري لرزيد و اينان هزار بار هر روز از وقاحت اسراييل مي گويند و در دنيا آب از آب تكان نمي خورد چرا ؟ مگر جنس او با جنس اينان و كلام او با كلام اينان چه فرق دارد ؟ نمايندگان مجلسي كه عصاره فضايل ملت هستند عصاره فضايلي شدند كه ماجرا را به چند مرگ بر اسراييل رنگ و رو رفته فيصله دادند به علاوه چند نطق پيش از دستور آبكي و اسهال مانند ، آنهم در حالي كه يكي آن را مي خواند و معلوم نيست كي و چه كسي متن را به دستش داده كه حتي يك دور هم از روي آن نخوانده و فراوان غلط املايي و انشايي دارد و ساير نمايندگان عزيز هم در حال چاق سلامتي و ديده بوسي لوپ هاي ور آمده يكديگر هستند و اين مجلسي بود كه مي بايست در پيروي از فرمايشات رهبر هر 290 نماينده اش در فرودگاه ايران تحصن كنند و يك شب سرما را به جان بخرند و فقط از ژرفاي عمق ايمانشان رعبي بيافرينند كه گلوي اسراييل را تا نفس آخرش بفشارد و من به اين چنين نمايندگاني راي دادم نه كساني كه گلويشان براي كردان پاره شد اما از جگر پاره شده غزه فقط براي اينان زمزمه زير لبي مرگ بر اسراييل ماند آن هم زمزمه اي كه نه توسط همه نمايندگان گفته شود و ما فكر مي كرديم جگر شرحه شرحه غره اي ها بالاخره ايشان را سر غيرت مي آورد تا صداي مرگ بر اسراييلشان بلتد تر از فرياد دو دو شان در صحبت هاي رييس جمهور شود و تازه اگر هم فرياد مي زدند اول ذلتشان بود اگر فقط به آن بسنده مي كردند كه شكر للله همان فرياد را هم نزدند .

    اين تلوزييون حتي تحمل لبخند هاي بابان را هم نداشت وقتي خبر پيروزيهاي بزرگ اسلام و ايران را در جهان مي داد و تحمل چهره بر افروخته اش را در خبرهاي مصيبت مسلمانان ، و من مانده ام حيران كه چرا رفتن هاي فقط چند سفير فرستاده رييس جمهور به ساير كشور ها اين قدر اثر دارد و كشور هاي گيرنده اين پيام ها پي در پي لبيك به ايران مي گويند و رفتي هاي رييس مجلس ايران اين مقام بلند مرتبه اين قدر بي اثر است و هيچ كس بعد از اين همه دست دادن و ترويكا و مصاحبه و خبر و سخنراني و سمپوزيوم و كنفرانس خبري و فرودگاه هيچ كار نمي كند يعني آنان رييس مجلس ايران را تحويل نمي گيرند پس يعني چه وزراي زبده اي داريم كه جايشان را در دل دنيا به واسطه رييس جمهور باز كرده اند يا رييس مجلس نمي تواند كاري كند يعني چه وزراي زبلي داريم يا رييس مجلس نمي خواهد كاري كند و باز يعني كه چه وزراي زيرك و زحمتكشي داريم. و اين تلوزيون است كه تصاويري آن چنان حقير و كوتاه قامت از تظاهرات مردم ايران به دنيا مخابره مي كند كه صداي دشمن را هم در آورده است و آن قدر خروش مردم ايران را به شبكه هاي خارجي كم و نا چيز و از روي هوس نشان مي دهد كه آنها را به تعجب و گاهي دلسوزي در رساي آ همه شكوهي كه از دست رفت وادار مي كند و كاش بودند و مي ديدند فرزندان خميني استوار تر از هر زمان ايستاده اند و اين دستگاه خبري درب و داغان ايران هست كه گازهاي اشك آور را در فيلم هايش مي زند تا تعداد تظاهر كنندگان در حلقه فيلم ها كم شود و در دود ها محو شوند . نجف زاده آمار كشته هاي فلسطيني را مي گويد و آنچنان برق شادي در چشمهايش موج مي زند كه تازه مي فهمي چرا به همين تازگي ها به مجريان 8.30 صندلي داده اند و از زير پاي بابان صندلي را كشيده اند ، كه اين صندلي ها از زمان هابيل قصه ها داشته است تا امروز

    ... روزي تو خواهي آمد و ما آتش مي زنيم تمام شعبه هاي بنتون و شركا را ...

    + sokoote har mosalman khianatas 

    غزه مي سوزد كجاييد مناديان حقوق بشر ، خبرنگاران آزاده ، كجاييد غصه خوران و محنت كشان غم نان و غم دل ، نجف زاده كدام گوري هستي تا گزارش تهيه كني ، تا از سبيل راهپيمايان 22 بهمن بنويسي و از فاق شلوار هايشان، كجايي تا از فرياد مرگ بر احمدي نژاد چند صهيونيست گوساله پرست در نيويورك گزارش آتشين و دلنشين تهيه كني ،و از اين همه فرياد مرگ بر اسراييل خفقان مرگ گرفته باشي و ناپديد شوي ، رنج بران آيا غم نان و غم دلت فقط از غم دير رسيدن گوجه و برنج به طبل خودت است و فقط از غم نرسيدن چند روزه گوجه به مردم عزيز ايران بود كه چنين يقه دراندي و گستاخانه و پست منشانه چنين زير پوستي و روپوستي تمام كابينه را فحش مال كردي. و اين غم گرسنگي عظيم تاريخي را نمي بيني، چرا ديگر نمي نويسي؟ چرا گزارش تهيه نمي كني ، غم دلت فقط فقط به خاطر حرف مشايي بود و حالا كه يك ملت در حال محو شدن است دل انصاف فروشت درد نمي گيرد و درد كجا و دلهاي شما كجا ، كه جاي درد فقط در دل عارفان است و بس . مرآتي يقه بسته بند شلوار آويزان كرده چرا تريبون آزاد نمي گذاري ، دست بكار شو، دنيا منتظر ديدن توست برو به ميدان انقلاب و تريبون آزاد بگذار و به مردم بگو بخاطر قطع چند روزه گاز در چند استان نبايد در راهپيمايي 22 بهمن شركت كنند چون سابقه علوم ديني داري برو و به مردم گوشزد كن كه چون مردم غزه سني اند لازم نيست براي مظلوميتشان فرياد بكشيم. كدام گوشه اي پناه گرفته ايد چرا اين 20 روز سر از آخور هايتان بيرون نمي آوريد ،اما بهتر ديدن غم مردم غزه و قيافه دو رنگ و مزد بگير شما همزمان چنان خنجري به دل مي زند كه نگو و حتما حضرت باري تعالي صلاح ديدند كه دو غم يكجا در اين دل بي صاحب آواره ننشيند و خانه نكند . 20 روز تمام است كه اين صدا و سيماي بي مصرف بي خاصيت فقط به نواختن چند آهنگ عربي لبناني و فلسطيني بسنده كرده است و تمام صفحه شده است صحنه هاي تكراري همراه با موسيقي هاي هول آور و صداي جازهاي وحشت افزا. مرده اند مسئولين سازمان تا چند كار هنري زيبا بسازند و چند آهنگ ايراني كه نه زوزه بكشد از داغ و درد و خرابي و ويراني ، كه حماسه بسرايد از شكوه بلنداي ايستادگي و مقاومت .

    خوانندگان ايراني و مردان دليرش را راهي به خرابه سازمان نيست اما آيا تمام مردان سازمان اخراج شده اند و يا اينكه ار رعب رياست نخراشيده نتراشيده اش چنين لب به دندان گزيده اند و آيا ضرغامي آنقدر ترسناك است كه ما نمي دانستيم و آيا اين سكوت هول آور از ترس اوست و مگر او چه مي كند

    چرا اخبار راهپيمايي ها پخش نمي شود چرا به جاي لانگ شات از آنهمه جمعيت در شهرهاي ايران به كلوز آپ ازدماغ و لب و لوچه چند نفر زن و مرد بسنده مي شود چرا تظاهرات ساير كشور ها غير مغرضانه و كامل و همانگونه با شكوه و هيجان كه هست گذاشته نمي شود چرا روزهاي تحصن ها و گرد هماييها علي رغم درخواست هاي مكرر از تلويزيون اعلام نمي شود و يك هفته بعد از شروع تحصن خبرنگاران سازمان لطف مي كنند و قدم رنجه مي كنند به محل تحصن و حال آنكه اگر قيمت ما تحت مرغ در مملكت بالا رود با قالي سليمان به آنجا پرواز مي كنند و گزارشش را در اولين بخش خبري به عنوان خبر فوري درج مي كنند .

    شاعران از غزه آنچنان به حال مي سرايند كه گويي از لي لي دوران خردساليشان در كوچه پس كوچه ها مي نويسند ، از بيت بيت شعرشان چندشت مي آيد و مي فهمي كه براي همه چيز گفته اند غير از خدا ،

    + امين شهنازي 

    [گل]
    [گل][گل]
    [گل][گل][گل]
    [گل][گل][گل][گل]
    [گل][گل][گل][گل][گل]
    سلام دوست عزيز.

    با يک مطلب مهم درباره فجايع غزه بروزم. و خوشحال ميشم شما هم با نظراتي که ميدين بدين شکل حمايت خودتون رو اعلام کنيد.

    منتظرم.

    www.modiran1novin.blogfa.com

    [گل][گل][گل][گل][گل]
    [گل][گل][گل][گل]
    [گل][گل][گل]
    [گل][گل]
    [گل]

    هوالمحبوب

    با سلام سروش عزيز

    در بيابان لنگه كفش هم نعمت است در اين وانفسايي كه به خوبي شما ترسيم كرديد نيز شجاعت اين خبرنگار عراقي ستودنيست به نظر من وقتي همه حصارهاي امنيتي مراقب است سلاحي كه بتواند اين جاني بالفطره را مورد آسيب رساند به مجلس حضور او نرسد و از پس همه آن حصارهاي امنيتي تنها راه همين پرتاب لنگه كفش بود اين لنگه كفش به معناي پرتاب همه نفرت و كينه مردم عراق بر سر بوش جنايتكار و قدرت پوشاليش بود و اين عمل را بايد ستود.

    مطلبي را در وبلاگ سفر صفر با موضوع کفش هاي منتظر الزيدي گذاشته ام . وقت کرديد ببينيد.
    + علي شيره 
    خوبه